۱۴۰۴ مرداد ۱, چهارشنبه

با دل خونین

آنچه اسراییلی ها با مردمان بیچاره فلسطین میکنند دقیقا رفتار سایکوپتی است، از ضجر دادن آدم ضعیف لذت جونین آمیز می برند. هیچ چیزی این رفتار را توجیه نمی کند.


خندیدن برایم سخت شده است، آنچه از درد و گرفتاری مردمان می بینم جایی برای خنده برایم نمی گذارد، هرچند که می دانم این رفتار صحیح نیست. درد مردم ایران که روز به روز بیشتر میشود، درد مردم گرسنه و بیچاره فلسطین، درد مردم بیچاره امریکا که گیر سیستم شیطانی افتاده اند و ...


اسراییلی ها آنقدر کشته اند که اگر ثانیه ای سرکوب نکنند و نکشند، کشته خواهند شد. آنقدر نفرت آفریده اند که دیگر راهی برایشان قابل تصور نیست. دلیل تمام بی رحمی ها و شقاوت شان تلاش برای زنده ماندن است. تلاشی که آب در هاون کوبیدن است. مگر می توان این خشم و نفرت بی پایان را تا ابد کنترل کرد؟




 

۱۴۰۴ تیر ۳۱, سه‌شنبه

لجاجت بی انتها تا تباهی محض

 جناب آیت الله جنتی نود و نه ساله برای بار سی وسوم به دبیری نهاد مقدس شورای نگهبان منصوب شدند تا ثانیه ای گمان مبرید که خدای ناکرده رهبر انقلاب ذره ای از مواضع خود کوتاه آمده باشند. جنتی نماد بزرگی است، نماد استصواب است، نماد پوچ بودن انتخاب و انتخابات در ایران. نماد لجاجت تمام عیار رهبر معظم با هر تغییر عمیق. جنتی نماد سرسختی و پافشاری بر تمام اشتباهات گذشته است، نماد انتخاب احمدی نژاد است که روزگاری نظرش به آقا نزدیک تر بود تا بقیه نظرها.


دوم: در تمام چند هزار سال گذشته، مشکل اساسی ایران و ایرانیان آب بوده. اما به سبب همان لجاجت بی حد سیستم حاکم و بیسوادی آنها و فریب دشمنان آن خاک، تمام سرمایه مملکت صرف غنی سازی بی نتیجه شد و همچنان هم آقایان در بوق می دمند که از غنی سازی کوتاه نمی آیند. در پشت پرده التماس یک درصدی می کنند تا وجه و منیت خود را حفظ کنند، اما هر روز که می گذرد، وضع و حال مملکت بیشتر به تباهی میرود. ای کاش لجاجت آقایان را پایانی بود.




۱۴۰۴ تیر ۲۵, چهارشنبه

همچنان در شلختگی و توهم دست و پا می زنند

بیش از یک ماه از آغاز جنگ دوازده روزه می گذرد. ظاهرا آتش بسی برقرار است، اما در سمت ایران انفجارها و تلفات ادامه دارد. سردرگمی نظام حاکم در ایران در تک تک رفتار آنان نمایان است. حقیقتا مملکت را امام زمان می چرخاند. بوق های تبلیغی نظام همچنان در حال رجز خوانی هستند، انگار نه انگار که تمام فرماندهان رده اول مملکت در چند ساعت اول کشته شدند و برای روزها رهبر نظام پنهان شده بود و هواپیماهای سنگین امریکایی تمام تاسیسات هسته ای را نابود کردند.

هنوزرادیو و تلویزیون مملکت پر از مهملات متوهمانه است. انگار نمی خواهند باور کنند که چه بلایی سرمان آورند. هنوز میگویند که هواپیماهای بی 2 قارقارک هستند و ... و کسی هم نمی پرسد پس چرا آسمان مملکت را تسلیم قارقارک های امریکایی کرده بودید. 

نظام سیاسی ما و بازیگران متوهم آن هنوز بعد چند دهه نمی توانند واقعیت پذیرش قطعنامه 598 را بپذیرند و دایم دم از جام زهر می زنند و ... آنها هرگز نخواهند توانست واقعیت این جنگ وحشتناک را درک کنند.

اما خبر جالب در مصاحبه کریستین امانپور با وزیر سابق خارجه امریکا - آنتونی بلینکن - بود. طرف ایرانی در مذاکرات با اروپایی ها، قبل از جنگ اخیر، تن به غنی سازی 1% داده بودند. باور کردنی نیست. یک درصد!!! این یک درصد را می خواهند چه کنند؟ تماما برای اینکه از حرف مفت خوشان کوتاه نیایند و پا روی غرور خود نگذارند. نمی دانم، واقعا نمی دانم چه بگویم.

مملکت در این بیست و اندی سال تماما نابود شد و هست و نیست مردم فدای جاه طلبی ها و منیت های حاکمان شد. افسوس.