۱۳۹۵ اردیبهشت ۲۴, جمعه

سفر به قلب امریکا

باید اعتراف کنم که از هفت سال قبل که به این کشور آمده ام، دیدم بازتر شده است. زمانی که ایران بودم اهل دنبال کردن مسایل روز دنیا بودم، اما شعاع دسترسی اطلاعاتی ام بسیار کمتر بود، بعلاوه فضای تفکر مانند اینجا باز نبود. اگر تحلیلی می خواندم یا ترجمه ای بود نسبتا قدیمی و یا نقل قولی بود دست چندم. (با وجود این همه منبع پرارزش آنلاین، فقر اطلاعاتی هنوز هم در ایران بیداد می کند، شاید بخاطر محدودیت های اعمال شده که عادت اینترنت گردی مردم عادی را شکل داده و یا بخاطر نبود سواد واقعی زبان و یا بخاطر علاقه وافر مردم ما به مهملات کشکولی که این روزها فضای آنلاین ما را اشغال کرده است.)
آنچه آن روزها می خواندم و لذت می بردم هنوز هم دغدغه ی ذهنم هستند: فرایندها و پروسه های سیاست و اقتصاد ورشکسته شرق و غرب سرمایه داری، انسان و انسانیت و ...

چند روزی در سفری بی نظیر بودیم. مناطق فوق العاده زیبایی در نوادا، آریزونا و یوتا را دیدیم.






از راه تاریخی I-66 عبور کردیم.
در شهری کوچک و زیبا بر سر آن راه تاریخی، در ذهنم مرتب داستان "خوشه های خشم" تکرار می شد. داستان سختی های بی پایان یک خانواده ی امریکایی برای رسیدن به بهشت موعود در کالیفرنیا و پیدا کردن کار در مزارع آباد آنجا.



و بخش پایانی سفر دیدن جنون آدم هایی که بود که با پای خودشان می آمدند و دلارهای خود را در چشم برهم زدنی در قمار می باختند. آدمهایی که سیستم سرمایه داری آنها را برده خود کرده است. آدمهایی از همه جای دنیا، از چین و روسیه و مکزیک و ...
و برجهای بلندی که به قیمت حماقت مردم ساخته می شوند و سرمایه هایی که هر روز بیشتر می شود. هیولایی که می تازد و تا تمام داشته های زمین را نخورد متوقف نخواهد شد.


اگر حوصله ای بود برای دیدن و شنیدن تحلیلی از این فضای عجیب تمدن هیولایی امریکا، این مجموعه مصاحبه با نوام چامسکی را ببینید.