۱۳۸۸ شهریور ۲۹, یکشنبه

عيد مبارك


تشتت و پراكندگي آراء از اين بيشتر كه در كشور اسلامي (؟) ايران با وجود فقه شيعه هزار ساله، عده اي امروز (يكشنبه) را عيد دانسته اند و عده اي فردا را؟
و جالب اينكه عيد از سوي كسي اعلام عمومي شده كه تا چند ساعت قبل از آن به صراحت و با فطعيت از سوي دفترش اعلام شده بود كه "به هيچ وجه امكان ديدن ماه در شنبه شب وجود ندارد".

مسخره است، مسخره
ماه موجودي است يكتا، چگونه عده اي آن را ديده اند و عده اي نديده اند؟
مردم مسلمان (؟) تا كي بايد مسخره اين فتاوي باشند؟
چرا آقايان نمي توانند بر سر اين موضوع به اجماعي ميانه برسند؟ اين علماي اعلام اسلام كه تا اين حد در اين مساله فيزيكي با هم اختلاف دارند، چگونه
ادعاي مديريت اجتماع مسلمين را دارند؟
مساله ديدن ماه البته مساله ساده اي
نيست و بستگي به روش دارد، در اين موضوع بحثي نيست. سخن اينجاست كه چرا آقايان به توافقي نمي رسند تا تكليف مردم روشن شود؟
مسخره است، مسخره
امروز با فتوي يكي عيد است و فردا با فتوي ديگري! آخر عيد فطر كه يك روز بيشتر نيست! علمايي كه از رسيدن به توافقي در اين زمينه كه نمود خارجي دارد، عاجز هستند، قادر به پاسخ گويي مسايل اجتماع هستند؟؟؟؟؟؟ حاشا و كلا!
گيريم كه اختلاف در مسايل اعتقادي و علمي و فلسفي مجاز باشد، اختلاف در آنچه انبوهه مسلمانان به آن نياز دارند، هرگز پذيرفتني نيست، هرگز
اگر امروز به سخره گرفته مي شويم، و هر روز به چشم مي بينيم كه جوانان و پيران از دين روي بر مي تابند، هيچ جاي شكايت و شكوه نيست.
اختيارمان را به دست كساني داده ايم كه در مورد "هيچ" امري به توافق نمي رسند!


۱۳۸۸ شهریور ۲۸, شنبه

نيرنگ

... و لا يحيق المكر السييء الا باهله ... فاطر (43)
... و نيرنگ پليد جز دامن صاحبش را نگيرد ...

براي من وطني نخواهد بود.

فعلا سبزها سرخوش هستند.
تعداد آنها در مراسم روز قدس زياد بود و آنها پس از چندي توانستند خود را به نمايش بگذارند.
اما از ديد من، سرخوشي براي عاقبت مردم و آنهايي كه افق هاي دور را مي بينند نيست.
گيريم كه سبزها موفق شوند و حكومت جور سرنگون شود، بعدش چه؟
آيا مي خواهيم مجددا همان روال سالهاي 56 و 57 و ... را طي كنيم؟
چشم انداز ديگري كه ديده نمي شود.
مزخرفات سروش و پسخورهاي سازگارا در مورد حكومت "فراديني" را هم به كنار بگذاريم. اين آدمها همان آدمهاي انقلاب فرهنگي هستند، فقط جلد عوض كرده اند.
چه فكر و ايده اي براي روزها و ماهاي آينده هست؟
من به يقين روزهاي خون آلودتر و پليدتر از اين روزها و روزهاي 56 و 57 و 60 و 62 مي بينم.
اميدوارم كه آينده نگري من كاملا اشتباه باشد.
هر چه بر سر ملت ما مي آيد از جهل و ناداني آنهاست. چند ماهي است دور يك رنگ و چند شعار جمع شده اند، فكر مي كنند كه متحد و يك پارچه هستند.
خواهد آمد آن روزي كه سبزهاي پيروز به جان هم بيفتند و خونها بريزند.

من سالها به بهترين و باهوش ترين بچه هاي ايران درس مي دادم. خاطره اي دارم كه هرگز از ذهنم پاك نمي شود: نويد از باهوش ترين هاي دوره بود، سال سوم دبيرستان بود و براي المپياد فيزيك و كنكور تلاش مي كرد. يكي از روزها صحبت از انتخاب رشته بود. من مثل هميشه از علاقه بچه حرف زدم و گفتم كه رشته خوب و بد، بالا و پايين نداريم. به بچه ها مي گفتم كه آن رشته اي را انتخاب كنيد كه آن را واقعا دوست داريد، به آينده نديده كاري نداشته باشيد. مثال هميشگي من هم فوتبال بود. هميشه مي گفتم اگر عاشق فوتبال هستيد، فوتباليست شويد، لازم نيست دكتري مهندسي هوافضا داشته باشيد و عمري ناخوش و سرگردان باشيد. نويد گفت: "من مي خواهم شارلاتان شوم، شارلاتان."
با نويد بعدها خيلي صحبت كردم، اما نويد همان را مي گفت: "شارلاتان"

امروز بخش بزرگي از آنهايي كه در خيابانها هستند همين جوانان دهه شصت هستند كه به هيچ چيزي بجز نفع خودشان اعتقاد ندارند. (من هرگز ادعا ندارم كه همه آنهايي كه در خيابانها هستند و يا همه دهه شصتي ها شارلاتان هستند، اما ادعا مي كنم كه بخش بزرگي از آنهايي كه در خيابانها هستند را اين تيپ آدمها تشكيل مي دهد.)
آنهايي كه سالهاي 56 و 57 انقلاب كردند، آدمهاي خوبي بودند، چه چپي و چه مسلمون و چه مجاهد و .... با اين حال عاقبتمان اين شد، واي به ايناني كه امروز فقط به خود و نفع خودشان چسبيده اند و رسما اعلام مي كنند كه ما هيچ ايماني نداريم.
خدا عاقبت همه ما را خير كند.
البته و صد البته كه مقصر اصلي روشهاي تربيتي است كه ما را رشد داده است. تربيتي مبتني بر نفع پرستي و دوري از علم و فضيلت و ...

روزها و ماه هاي پيش رو بسي بدتر و سياه تر از روزهاي دهه شصت خواهد بود. همه امور حول نيرنگ و فريب خواهد بود و سرخوشي، همه را از ديدن حقيقت بازخواهد داشت.

آنهايي كه سالها سركوب شدند، خود به سركوبگر بدل خواهند شد و اين بار ديكتاتوري ضد ديني جايگزين ديكتاتوري موجود خواهد شد.

براي من وطني نخواهد بود.



۱۳۸۸ شهریور ۲۵, چهارشنبه

عقل

قل سيروا في الارض فانظروا كيف كان عاقبة المجرمين.
بگو: در زمين سير كنيد، پس مشاهده كنيد كه عاقبت مجرمين چگونه بود.


جماعتي كه مهار عقل خود را به دست كسي داده اند كه خود را ولايت مطلقه مي پندارد و خود را با علي يكسان مي داند، روزي خواهند فهميد كه چه كلاه گشادي بر سرشان رفته و خواهند فهميد كه چه زياني ديده اند و خواهند فهميد كه مرتكب چه جرمي شده اند.

۱۳۸۸ شهریور ۲۳, دوشنبه

اي جان مادرت بي خيال

جان مادرتان اين داستان خلخال پاي زن يهودي و علي را رها كنيد، حالت تهوع گرفتم اينقدر مقايسه مسخره شنيدم و خواندم.
بيچاره علي.

۱۳۸۸ شهریور ۲۱, شنبه

علي / علي

مي خواستم متن زير را بعد از خطبه هاي نماز جمعه اين هفته، براي علي زمانه ، رهبر معظم انقلاب و مسلمين جهان، آيت الله العظماء خامنه اي دام الظله بنويسم، اما چون متاسفانه به ايشان دسترسي ندارم، اينجا نوشتم، همانند سرلشكر سنگين وزن لشكر اسلام، فيروزآبادي كه براي امام زمان (عج) نامه مي نويسد، اما آن را در روزنامه ها منتشر مي كند. در هر حال،

مي خواستم از رهبر معظم مسلمين جهان بپرسم كه بازداشتگاه معادل كهريزك و زندان اوين در زمان علي (ع) در كدام منطقه كوفه بوده؟ و به چند نفر از پسران و دختران خوارج در آن تجاوز شده است؟ و معادل اطلاعات سپاه و ... در زمان ايشان چه بوده؟

مي خواستم بپرسم كه معادل نيروي انتظامي و سپاه و بسيج و لباس شخصي ها در زمان ايشان چه بوده و اينكه شير سپاه علي(ع)، مالك اشتر نخعي در كدام يك از آنها مشغول خدمت بوده؟

مي خواستم بپرسم كه چرا از دادگاه و اعترافات طلحه و زبير خبري در تاريخ نيست و چرا بجاي جنگ با آنها، براي آنها دادگاه تشكيل نشده؟

مي خواستم بدانم كه دادستان علي (ع) در آن زمان هم قاضي مرتضوي بوده و يا اينكه حضرتش از داشتن ياراني صديق چو او محروم بوده؟

مي خواستم بپرسم كه كيهان در آن زمان چگونه به وظيفه خويش عمل مي كرده و آيا در آن زمان هم شريعتمداري همه كاره آن بوده و يا اينكه علي از وجود داشتن ياراني مثل او نيز محروم بوده؟

مي خواستم بپرسم كه چرا اسم بزرگ علي، سه حرف است، اما نام مقام عظماي ولايت در يك خط هم جا نمي شود؟

مي خواستم بپرسم كه ....

۱۳۸۸ شهریور ۲۰, جمعه

خدمت

بزرگترين خدمتي كه امروز مي توان به اسلام كرد اين است كه به آنهايي كه هنوز دغدغه دين دارند نشان دهيم كه ساقط شدن جمهوري اسلامي بزرگترين خدمت به اسلام است. بايد به آنها اثبات كنيم كه از بين رفتن اين حكومت، براي دين و ديانت منفعت بيشتري دارد تا ماندنش. و البته اين كار سختي است. اما عجب از كار خدا كه آقايان، خودشان در حال اثبات اين مدعي هستند؛ آن هم با تمام قوا و به فرمان فرمانده كل قوا!

۱۳۸۸ شهریور ۱۸, چهارشنبه

صبر


اتي امر الله فلاتستعجلوه. سبحانه و تعالي عما يشركون


۱۳۸۸ شهریور ۱۶, دوشنبه

ميوه

مرحوم مدرس جمله معروفي دارند: "سياست ما عين ديانت ما و ديانت ما عين سياست ماست"، بسياري در فهم اين جمله دچار خطا شده اند و آن را بياني "التزامي" دانسته اند، در حالي كه اصلا چنين نيست. اين جمله، جمله اي "خبري" است و وصف حال ما را شرح مي دهد. آنهايي كه اين جمله را التزامي مي فهمند، آن را اين گونه بازتوليد مي كنند كه: سياست ما "بايد" عين ديانت ما باشد و ...

نخير! اين جمله هرگز التزامي نيست، اين جمله كاملا اخباري است. اين جمله دوگان اين مثل معروف است كه: "از كوزه همان برون تراود كه در اوست".
حال بنگريم كه در كوزه چه بوده كه اين تراوشات متعفن از آن برون تراويده است.
عجيب است كه ما اين همه سخن نغز و شيرين در ادبيات و تاريخ ديني خود داريم و هنوز معني اين جملات ساده را نمي فهميم.
شبيه به همين مفهوم را عيسي (ع) پسر مريم مي فرمايد: "من درخت را از ميوه اش مي شناسم"

تا ميوه ما چه باشد؟

۱۳۸۸ شهریور ۱۳, جمعه

دشمن دشمن

يك صحنه مضحك و در عين حال گريه آور داستان راي اعتماد به وزيران، صحنه راي اعتماد به سرتيپ پاسدار وحيد احمدي بود.
در مقام مخالفت با وزارت ايشان فقط يك نفر به عنوان مخالف "قرار" بود كه سخنراني كند كه همان يك نفر هم به دليل دخالت "اسراييل" و دشمني استكبار جهاني با وحيد احمدي از سخنراني خود نه تنها انصراف داد بلكه با صداي بلند اعلام كرد كه به او راي مثبت خواهد داد، اينكه اين صحنه چقدر شبيه صحنه مهوع دادگاه هاي فرمايشي بود به كنار.
نكته در اينجاست كه چون اسراييل و استكبار جهاني با فلاني مخالف هستند پس بايد او را انتخاب كنيم و حتي در مخالفت با پست وزارت او كلمه اي بر زبان نياوريم!
و اي عجب كه نتايج راي گيري نشان داد كه وحيد احمدي بيش ار پنجاه مخالف داشته اما هيچ كدام از آنها حتي جرات ابراز مخالفت نداشته اند!
چه روش خوبي براي استكبار جهاني و اسراييل! كافي است كه در يك پروسه چند ساله، كسي را مخالف و دشمن سرسخت خود جا بزنند، تا سالياني بعد بتوانند او را به راحتي در بالاترين مقام و پست ببينند.
عجالتا همين سرتيپ پاسدار "احمدي" گزينه خوبي است، مبارك "استكبار جهاني" و امت شهيدپرور باشد.