۱۳۸۹ خرداد ۱, شنبه

شلاق

قدم اول در راه اصلاح، "شلاق" بي رحمانه نقد بر بدن خودمان است. رك و راست، بي پرده و بي تعارف.

۱۳۸۹ اردیبهشت ۳۰, پنجشنبه

تحقير ملي


تو "قهرمان ملي" هستي. (عين فرمايش آقاي كاظم جلالي، نماينده مردم در مجلس شوراي اسلامي)
مقدمت گل باران. از جهنم به بهشت وطن خوش آمدي.

قاتل با حلقه گل بر گردن پا بر خاك پاك وطن نهاد.

مسخره است، نه؟
يكي از قاتلان بختيار كه از بخت بدش قبل از پرواز به ايران در فرودگاه ژنو به دست پليس گرفتار شده بود، با گذراندن هجده سال حبس به وطن بازگشت و مورد استقبال رسمي مقامات دولتي قرار گرفت.

----------------------------------------------------

وطن ما امروز پناهگاه قاتلان است و زندان بقيه آدمها.

قتل قتل است. چه بختيار باشد، چه علي.
كشتن و ترور در مذهب شيعه حرام است. آيا براي بختيار دادگاهي با حضور وي و وكيل مدافعش برگزار شده بود و دادگاه او را بر اساس قوانين به اعدام محكوم كرده بود؟

به راستي چقدر قباحت دارد كه از يك قاتل استقبال رسمي شود. چقدر دردآور است، چقدر بايد فرياد بزنيم تا خدا صداي ما را بشنود؟
شايد خدا ما را به حال خودمان رها كرده تا آنقدر تحقير شويم تا ....

۱۳۸۹ اردیبهشت ۲۸, سه‌شنبه

دور دنيا

بلاخره روزي خودشان در سياچالهاي خود ساخته شان گرفتار خواهند شد.

۱۳۸۹ اردیبهشت ۲۷, دوشنبه

دستها بالا، به نشانه افتخار


يك دهه ملتي را مسخره و مچل ماليخولياي خود كني و بعد اين چنين تسليم شوي و بازهم دستهاي كثيف و پليد خود را اين گونه بالا ببري.

اين همه هزينه، اين همه تحريم، اين همه فرار سرمايه مالي و انساني، اين همه فرسايش، اين همه فقر و بدبختي و در آخر تركيه و برزيل برنده ماجرا شدند، مردم ايران هزينه ها دادند و ديگراني آمدند و بر دوش ما سوار شدند.

اين سي سال هميشه اين طور بوده، انگار ماموريت آقايان، آباد كردن كشورهاي همجوار و غير همجواربه قيمت نابودي كشور خودمان ايران است.

نفرين خداوندي بر آنان باد.


۱۳۸۹ اردیبهشت ۲۶, یکشنبه

تنازع بقا

براي بقا در نظام جمهوري اسلامي، اثبات وفاداري كافي نيست، بايد اثبات كني كه ديگران خيانت پيشه هستند. اين روال از سي سال قبل تا به امروز برقرار بوده و مرتبا قرباني هاي جديد و بيشتري مي گرفته و مي گيرد.

اين چرخه معيوب به دست تك تك انسانها ساخته مي شود، اما تك تك آدمها قادر به مبارزه با آن نيستند.

در اين حلقه فيدبك مثبت، افراد بايد مرتبا بر هم سبقت بگيرند و در هر لحظه، شرايط را بغرنج تر و پيچيده تر نمايند. شرط زنده ماندن در اين سيستم همين است: همواره شرايط را آشفته تر و پررنگ تر كن، به ديگران انگ بزن، خودت را در جبهه خودي ها نشان بده، بقيه را خائن معرفي كن، دشمن بتراش، براي نفر بالا دستي هر كاري بكن و عين حال منتظر خيانت او باش، "سيستم" را تقديس كن اما حرفي از المانهاي سيستم نزن و ...

مثال هايي كه در اين يك سال ديديم، براي اثبات مدعاي فوق كافي است، شايد كريه ترين و سخيف ترين آنها، سخنراني احمد خاتمي در فيضيه قم بود بر سر داستان پاره كردن عكس آقاي خميني. نمونه تازه تر و مسخره تر را در اين خبر بخوانيد، آنجايي كه نمايندگان (؟؟!!) مردم در مجلس به طرفداري از شريعتمداري داد سخن سر داده اند.
قباحت هم حدي دارد. دارد؟؟؟؟




پي نوشت: نوشته زير را چند ساعتي به عنوان يك متن مسقل قرار داده بودم، اما ديدم اين هم نمونه بدي نيست:

لاريجاني گفت: "چندی پیش افرادی گفتند سپاه علاوه بر قوه دفاعی و فرهنگی در اقتصاد نیز حضور پیدا کرده و این نوعی بلوکه کردن است و من همانجا به یاد سخن امام خمینی افتادم که هنگامی که برخی به ایشان گفتند سپاه به دنبال کودتا است گفتند اگر سپاه کودتا کند خوب است."


۱۳۸۹ اردیبهشت ۲۳, پنجشنبه

Do listen

Listening is just the begining

۱۳۸۹ اردیبهشت ۲۲, چهارشنبه

دور / نزديك

اون موقع ها كه بچه بودم و فكر كنم يك مدتي بعد از اون وقتها، اگر از بچه ها مي پرسيدي كه دوست دارند چي كاره بشوند، مي شنيدي كه دوست دارن دكتر، مهندس، خلبان و ... "شايد هم رزمنده جبهه ها" و ... بشوند. اين روزها احتمالا جواب بچه هاي تهران اينه كه دوست دارن بساز بفروش، هنرپيشه، مدل ، مانكن و ... بشوند. نمي دونم، شايد هم هنوز براي بعضي ها دكتر مهندس شدن آرزو باشه. نمي دونم!

بگذريم!

اصلا يادم نيست آرزوي بچگي من چي چي بود.
بعدها كه يك كمي بزرگ تر شدم، دوست داشتم معلم بشم (اتفاقا شدم و يك مدتي به آرزوم رسيدم)، اون هفت هشت سال هم گذشت.
كم كم و به تدريج كمتر آرزو مي كردم و سرم به "كارم" گرم بود.

اما الان دوباره دارم خيال پردازي مي كنم. در خيالاتم آرزو دارم برم يك گوشه دنيا و زنبورداري كنم. با زنبورها سر و كله بزنم و ...

۱۳۸۹ اردیبهشت ۱۷, جمعه

دو حلقه درهم تابيده

حقيقت عريان جمهوري اسلامي از ديدگاه من دو مولفه دارد:
يكم: برداشت خاصي از اسلام كه از قضاي روزگار، مورد توافق اكثريت علماي شيعه هم نيست.
دوم: رفتارهاي (آگاهانه و بعضا ناآگاهانه) گرته برداري شده از سيستم كمونيستي.

درباره مولفه اول، بارها و بارها صحبت شده و در تمام صحنه ها شاهد كشمكش نظريه هاي مختلف هستيم. اما درباره مولفه دوم كمتر صحبت شده و اين موضوع بيشتر در سايه مولفه اول پنهان مانده.

رفتار روشنفكري با مدل روسي تمام فضاي روشنفكري پيش از انقلاب را فراگرفته بود (اي كاش محققاني بودند تا به اين موضوعات رخنه كنند و بر آنها قلم بزنند). كافي است به نام گروههاي مخالف شاه دقت كنيم، توده اي ها و ... گروههاي چپگرا كه كاملا هويدا و نمايان هستند و احتياجي به آوردن ادله نيست،
"مجاهدين خلق" تركيب جالبي است: "مجاهد" يك كلمه با پس زمينه ديني و قرآني، "خلق" يك كلمه با پس زمينه سرخ روسي. پس عجيب نيست كه در سالهاي دهه پنجاه آن چرخش ايدئولوژيك رخ مي دهد و تصفيه درون سازماني و ....

معماران و سازندگان جمهوري اسلامي هم در همان فضا نفس كشيده بودند و در آن فضاي روشنفكري پرورش يافته بودند. آنها هدف مبارزه با امپرياليسم را در ذهن داشتند. اين ادبيات را با ادبيات سرخ كمونيستي مقايسه منيد تا به تشابه آنها پي ببريد. البته ويرايش اسلامي اين افراد همواره دم از اسلام و دين و فقاهت مي زدند و خود را جداي از آرمانهاي سرخ كمونيستي مي ناميدند، اما اگر اكنون از بيرون به ماجرا نگاه كنيم مي توانيم تاثير خودآگاه و ناخودآگاه انديشه هاي سرخ كمونيستي را در رفتار آنها به راحتي پيدا كنيم.

امروز كه سي سال از تثبيت ج.ا. گذشته، راحت تر از قبل مي توان رفتارهاي سرخ را ديد، "كنترل همه چيز" شايد مهمترين و بارزتزين رفتار سرخ باشد.
و خود ببينيد كه چقدر رهبران و سياست بازان ج.ا. علاقمند به كنترل همه امور در كشور هستند، و البته جالبترين بخش داستان كنترل امور شخصيه است.
در نظام ج.ا. كه الحق گام به گام داستان 1984 را تعقيب مي كند، اثبات وفاداري كافي نيست، اثبات خائن بودن ديگران مهمتر و حياتي تر است. در اين نظام، صرف حضور يك ايدئولوژي مهم است تا با آن، ابزار و بهانه هاي كنترل همه كس و همه چيز را فراهم كني، خود ايدئولوژي اهميتي ندارد.
اين سيستم زاييده و پرورش يافته ذهن هاي بيماري است كه مي خواهند همه امور را در دست داشته باشند و همه عالم وآدم طبق خواست آنها نفس بكشند، اما اين ابلهان نفهميده اند كه "دست بالاي دست بسيار است".

پي نوشت: اگر حوصله و اعصابي باقي بود اين نوشته را بخوانيد و مفهوم ولايت را از دريچه مذاكرات صاحب سخن با نيك براوون ببينيد.

۱۳۸۹ اردیبهشت ۱۶, پنجشنبه

كليد

كليد طلايي حكومت بر ايرانيان، استفاده از حسادت و كينه عميق آنها نسبت به يكديگر است.
.
.
.

پي نوشت: آنچه گفتم برداشت من از احوالات كنوني است، كاري با تعميم تاريخي ندارم.